شایگانشایگان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکی

بیماری روزئولا

بعد از شب تولدت این بیماری را گرفتی. خیلی بد بود. تب و لرز شدید و بعضی موقع ها تبت انقدر بالا می رفت که مجبور می شدیم ببریمت توحموم زیر دوش اب بذاریمت تا دمایت پایین بیاید. بعد بهت لرز می افتاد که چند تا پتو می انداختیم رویت. همه شب اول بابات بالا سرت بیدار بود و پاشویه می داد و کل روزم من به همراه بابات. خیلی سخت بود خیلی. عفونت گوش هم پیدا کرده بودی. برای اون هم دارو می خوردی. همه داروتم برای اینکه بالا نیاری با آب پرتغال بهت می دادم.چه روزهایی بود خیلی بد بود. الحمد لله بعد از دو روز تبت اومد پایین. دلم برات کباب می شد. وقتی حوله خیس را روی پاهات می خواستیم بذاریم می گفتی "نه نه نه نه". قروبنت برم من. انشا الله همه درد و بلات به...
15 دی 1393

تولد یک سالگی شایگان

یک دور همون شب تولدت چون عازم بودیم که بریم قشم، دایی رضا و خاله فرشته سورپرایزت کردند و با کبک اومدند خونمون. ما هم گیک را گذاشتیم جلوت روع کردی به خوردنش. کل خامه هاشو خوردی. دیگه پاهاتم آخراش می زدی توش.بعد مستقیم بردمت تو حمام. ناراحت شدی چرا کیک را از جلوت برداشتیم. :) روز 14 بهمن هم برات تولد تشریفاتی گرفتیم. تم امسالت زنبور یود. کلی کلاه و عینک و تزئینات زنبوری برات درست کردیم.برف شادی هم گرفتیم . یک کلاه قرمز هم برات گرفتیم کلی مهمون ها لذت بردند. وقتی شمع روی کیکت می چرخید یک بار که وسطش روشن شد، ترسیدی داشتی گریه می کردی. از همون اول که آهنگ را روشن کردیم شروع کردی به رقصیدن. کلی رقصیدی و دست زدی. خیلی بامزه بود. بعدشم با بادکنک...
14 دی 1393

کارهای جدید شایگان

شایگان الان دیگه خیلی فرق کرده در حال حاضر هنوز از ماشین لباسشویی می ترسه اما بعد تو بغل میشینه نگاهش می کنه. عاشق جارو برقی شده می گه جااااااااائووووووو و تند تند می ره تو اتاقی که جارو هستش. بعد هی همه چیشو دست می زنه خیلی از چیزها را اسمش را می گه "نه نه" مثل اتو، ماهواره و .... ار بس که بهش گفتیم نه نه دست نزنی ها!!! :) الان صدای گربه، گوسفند، الاغ، گاو، اردک را در می آره و یک ریز هم می رقصه و دستاشو تو هم دیگه تاب می ده. بشکن می زنه با انگشتاش. به باباش هم می گه بابووووو. بعد بعضی موقع ها می گه بووووووووووووووووووووووووو. وقتی هم که شیر می خواد با انگشت اشاره به من اشاره می کنه و می گه "مَ".عاشق غذا خوردن با ما سر...
13 دی 1393
1